خداوندا تو بینهایتی، و لامکان و بیزمان، اما به قدر فهم من کوچک میشوی و به قدر نیازم فرود میآیی، و به قدر آرزوهایم گسترده میشوی و به قدر ایمانم کارگشا میشوی.
تو «الله» هستی و معبودی جز تو نیست، تویی که مهرت استوار و ساختمان آفرینشات زیباست، دادگری که ستم روا نمیدارد و بخشندهای که کارها به او باز میگردد.
به امید رحمتت ای مهربانترین مهربانان
طبقه بندی: حرف اول
در سحرگاهان 31 شهریور ماه 1359، خواب شیرین کودکان این سرزمین به کابوسی وحشتناک تبدیل شد، هجوم وحشیانهی دیو سیرتانی که تاب تحمل آبادی و آزادی این آب و خاک را نداشتند و خام اندیشانه فتح سه روزه تهران را در خواب میدیدند، ایران را صحنه رزمی ناجوانمردانه و نابرابر قرارداد و حماسهها آفریده شد، زیرا یک طرف دشمن تجهیز شده و طرف دیگر، مردمانی آزاده با دستانی خالی، این جنگ نابرابر و تحمیلی، هشت سال به طول انجامید و ایران به خود میبالد که این سالها، سرافرازی و افتخار را در برابر دید دنیا به نمایش گذاشت، به طوری که همگان از دوست و دشمن اقرار کردند که ایرانی آزاد و آزاده و سرافراز است و ایران اسلامی آباد و آزاد خواهد ماند.
طبقه بندی: هشت سال دفاع مقدس
ملتی که اهداف بلند و مقدس دارد، باید همواره آمادگی رزمی و دفاع نظامی را در برابر تهدید دشمنان داخلی و خارجی حفظ کردند، امام خمینی (ره) در این باره میفرماید: من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسؤولین عرض میکنم چه در جنگ چه در صلح، بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصاً آمریکا و شوروی، از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند، لحظهای نباید از کید دشمنان غافل باشیم.
طبقه بندی: هشت سال دفاع مقدس
خدایا هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز میشود قلب من شکفته شده به هیجان در میآید زیرا جنگ، مرد را از نامرد مشخص میکند. جنگ بهترین محک امتحان برای فدائیان از جان گذشته است، در جنگ همه شعارهای میان تهی، همه ادعاهای پوچ، همه خود نماییها و غرورها و خودخواهیها فرو میریزد. در جنگ مرد حق فرصت دارد که با حربه شهادت بر شیاطین کفر و ظلم بتازد. در جنگ حیات با شرف مبادله میشود، در جنگ مرد خدا میتواند با قربان کردن جان خود ایمان خویشتن را به خدا و به هدف اثبات کرد.
طبقه بندی: هشت سال دفاع مقدس
مقاومت آنان که هشت فصل سرخ را با سربلندی پشت سر نهادند، تفسیر «یجاهدون فی سبیل الله» بود خوشا آنان که نامشان بر کتیبهی مقدس «جهاد» جاودانه شد.
شهادت چراغی ابدی است که در روز ازل بر آسمان سرزمین ما آویخته شد.
خوشا آنان که نیک دریافته بودند که «شهادت» آغاز همه زندگیهاست.
آنان که رفتند و خاطره دلاوریشان و نبرد پرشکوهشان همچنان بر جا ماند.
آنان رفتند تا همچنان خاک این سرزمین، یاد هشت بهشت بهار سرخ را در ذهنش نگاه دارد.
دشمن هر چند ناجوانمردانه میجنگید، با مردان دیار ما، در مصافش بزرگترین حماسهها را آفریدند.
اکنون دیری است که از آن سالیان میگذرد، روزهایی که روزنامهها پر بود از دلواپسی «دزفول»، نگرانی «خرمشهر»، غربت «قصر شیرین»، دلتنگی «هویزه» و اندوه «اندیمشک».
روزهایی که دل مردم چون کارون خروشان بود و شبهایی که خواب مردم بسیاری از شهرها پر بود از صدای آژیر قرمز و انفجار ... .
حال ما میمانیم و غربت آن همه خاطره، ما میمانیم و یاد آن همه زیبایی، در اوج حماسه ما میمانیم و تقویمهایی که تا همیشه یاد آن هشت بهار خونین، در حافظهشان میدرخشد، حال ما میمانیم و این که چگونه از آن همه دلواپسی، آن همه شوق، آن همه امید، آن همه ایثار برای کودکان فردا بگوییم.
بگوییم که در آن سالها بر مردمان این سرزمین چه گذشت.
بگوییم که راز سربلندی دیار پر بهار ما چه بود ... .
طبقه بندی: هشت سال دفاع مقدس
به یاد خونین کفنان
در کنار چفیههای خونین و پلاکهای رقصان!
دستانی هنوز خاک را میجویند به گواهی آن چه بر دل و دیده رفته است!
باور کنید! هر چه سبزی است از سرخی لالههاست!
و چشمانی هنوز کوچه پس کوچههای تنهایی را به امید وصل، مشق انتظار میکنند!
باور کنید! شهادت رمز زندگی ماست و حیات یعنی ایستادن بر قلهی مرگی بیفنا، بر قلعه جاودانگی و کاروانی تا همیشه به استقبال عشق خواهند رفت و این راز هستی اسلام است !
که شهیدان درخت انقلاب را سیراب کردهاند تا همیشه !
طبقه بندی: هشت سال دفاع مقدس
مردی با خود زمزمه کرد:
خدایا با من حرف بزن
یک سار شروع به خواندن کرد ...
اما مرد نشنید!
مرد فریاد برآورد
خدایا با من حرف بزن ....
آذرخش در آسمان غرید
اما مرد اعتنایی نکرد!
مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: پس تو کجایی؟؟؟؟
بگذار تو را ببینم ....
ستارهای درخشید اما مرد ندید!
مرد فریاد کشید: " خدایا یک معجزه به من نشان بده"...
کودکی متولد شد! اما مرد باز توجهی نکرد ...
مرد در نهایت یاس فریاد زد
خدایا خودت را به من نشان بده!
بگذار تو را ببینم ....
از تو خواهش میکنم ....
پروانهای روی دست مرد نشست
و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد ...
ما خدا را گم میکنیم در حالی که او در کنار نفسهای ما جریان دارد ...
خدا اغلب در شادیهای ما سهیم نیست ...
تا به حال چند بار خوشیهایت را آرام و بیبهانه به او گفتهای؟؟
تا به حال به او گفتهای که چقدر خوشبختی؟
که چقدر همه چیز خوب است ...
که چه خوب است که او هست ...
خدا همراه همیشگی سختیها و خستگیهای ماست
زمانی که خسته و درمانده به سویش میرویم
خیال میکنیم تنها زمانی که به خواسته خود برسیم او ما را دیده و حس کرده
اما گاهی بیپاسخ گذاشتن برخی از خواستههای ما نشانگر
لطف بیاندازه او به ماست.
خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد
به عشق ایمان دارم حتی اگر آن را حس نکنم
به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد ...
تا خدا هست جایی برای نا امیدی نیست ...
طبقه بندی: داستان در مورد خدا
پروردگارا: از من ابزاری برای بندگی خود بساز.
در جایی که آسیب است: یاریام کن تا من بذر بخشش باشم!
در جایی که شک نهفته: یاریام کن تا من بذر ایمان باشم!
در جایی که یأس خفته: یاریام کن تا بذر امید باشم!
در جایی که تاریکی است: یاریام کن تا نور باشم.
ای سالار بزرگ
این نعمت را به من عطا کن که: پیش از آنکه به دنبال درک شدن باشم! درک کنم!
پیش از آنکه به دنبال مهر باشم! مهر بورزم!
چرا که در بخشش است که میستانیم و در بخشیدن است که بخشیده میشویم!
و در بودن است که در زندگی جاودان زنده میشویم.
ای عشق همه بهانه از توست ... من خامشم، این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی ... وین زمزمه شبانه از توست
منبع: مجله قدر
طبقه بندی: حرف اول
پروانهها، بال زنان و شادی کنان، شاعرانهترین پروازشان را بر گرد شمع شبستان هشتم دنیا آغاز میکنند.
خورشید شور و التهاب شگفتی را در وجود خویشتن احساس میکند.
ماه، از همیشه زیباتر میشود و نگاهش را میهمان سرور و سرسبزی میسازد.
درختان با خرسندی به سیمای آفتاب مینگرند و به شادمانی میپردازند.
کاینات غرق نورند. فرشتهها و آدمیان مسرورند، همگان مشتاق طلوع روی اویند، همه میخواهند شکفتن گل والای والا را در دنیا ببینند و گلبرگی از نور و نوازش و شفاعت او بچینند.
آری، ای سید گلها، ای مولا، ای سبزهزار سر زندگی و صفا، ای علی ابن موسی الرضا (ع) قدوم پاک تو، حضور همه زیباییها را بیمه میکند، دستهای مهربان لطف تو، برترین سایه بان دلها و دیدههای ماست.
ای امام خجسته میلاد روشنایی بخش تو بر همه هستی مبارک و فرخنده باد.
طبقه بندی: امام رضا (ع)
اردوی منتخبان جوان هستههای فرهنگی امسال با حضور شهرهای مختلف استان مثل (خوی، ارومیه، چادران، نقده، ماکو، سردست، بوکان، تکاب و ...) در شهرستان خوی با میزبانی خوییها و سازمان تبلیغات اسلامی خوی برگزار شد، محل اسکان این اردو در هنرستان شهید اشرفی اصفهانی فیرورق بود که از تاریخ 92/06/18 تا 92/06/20 با حضور اساتیدی از استان آ.غ برگزار شد. در بدو ورود مهمانان و هم استانیهای گرامی با پذیرایی مختصر و با اهداء بسته فرهنگی که شامل بروشورهایی بود که سوغات، آثار تاریخی، مکانهای دیدنی شهرستان خوی در آن معرفی شده بود از مهمانان استقبال شد. با آغاز مراسم افتتاحیه اردوی منتخبین هستههای فرهنگی جوان مراسم با قرائت قرآن آغاز و با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین آقای فتاحی و با خوش آمد گویی ایشان به مهمانان و توضیحات ایشان در مورد طرحی که قرار است به جای هستههای فرهنگی صورت گیرد پایان پذیرفت و بعد از مراسم بازدید از آرامگاه شمس تبریزی و کلیسای سوپ سرکیس به عمل آمد.
در روز دوم با برگزاری جلسه گفتمان دینی – فرهنگی با حضور استاد محترم جناب آقای مددلو در مورد آسیبهای اجتماعی بحث و گفتگو شد. بعد از مراسم بازدید از سد آغ چای، تکیهگاه حضرت ابوالفضل و قره کلیسا واقع در چالدران بازدید به عمل آمد و در همان شب طی مراسمی که صورت گرفت شهرهای مختلف آداب و رسوم خود را برای سایر هم استانیها معرفی کرده و طی مسابقهای که صورت گرفته بود از میان دل نوشتهها و خاطرهها بهترین آنها انتخاب و در روز اختتامیه جوایزی به آنها تعلق گرفت و در مراسم اختتامیه از تمامی زحمتکشان این مراسم و از مسئول فرهنگی و دینی تبلیغات اسلامی جناب آقای سجاد جعفرزاده تشکر و تقدیر به عمل آمد و بعد از مراسم مهمانان محترم که شهرستان خوی به عنوان میزبان از آنها پذیرایی میکرد با استقبال گرم مسئولان محترم خوی راهی شهرستان شده و اردو اینگونه به پایان رسید.
کلیسای سوپ سرکیس
*************************
مقبره شمس تبریزی
طبقه بندی: گزارش اردو