دوباره جمعه
دوباره جمعه به سمت غروب راه افتاد
جهان دوباره به روزی چنین سیاه افتاد
اذان غربت ، باز از "نیامدن" دم زد
و باز لرزه بر اندام قبلهگاه افتاد
کنار پنجره از دور سایهای دیدم
که او نبود نگاهم به اشتباه افتاد
غروب آمد و رفت و دل گرفته شب
به یاد غیبت بیانتهای ماه افتاد
نیامد و دور از چشمهای روشن او
زمین چقدر خطا کرد و در گناه افتاد
دوباره جمعه این جمکران تباه شد و
جهان بی او از چشم عشق، آه! افتاد
خدای من! این نامه فغان چندم بود
که باز تا شد و آرام توی چاه افتاد؟ ...
منبع: مجله قدر
طبقه بندی: شاعرانهها، از انتظار ...
ای بهار آرزوی نسل فردا، دخترم
ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم
چشم و گوش خویش را بگشا کز راه حسد
نشکند آیینهات را چشم دنیا، دخترم
دست در دست حیا بگذار و کوشش کن مدام
تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم
«روز دختر مبارک»
منبع: پیامنمای شبکه 2
طبقه بندی: شاعرانهها
ابتدای عشق
ای ساحل آرامشم! باران نمیخواهی؟
باران نه، یک دریا پر از طوفان نمیخواهی؟
بعد از چهل شب، موج اشکی را که میآید
تا بین شنهایت شود پنهان، نمیخواهی؟
پاییز را آواره تقویمها کرده است
آه! این بهار سبز را مهمان نمیخواهی
اردیبهشت من! درختت میوه آورده است
این سیب را از دستان تابستان نمیخواهی؟
تاریخ هم بی هیچ اثباتی پذیرفته است
هفتاد و دو اصل تو را، برهان نمیخواهی؟
یاد سؤال دخترت افتادهام، میگفت:
بابای لالا کردهام! مهمان نمیخواهی؟
حالا که با پای پیاده آمدی ای شعر
تا ابتدای عشق، پس پایان نمیخواهی ...
طبقه بندی: شاعرانهها