عطری که از حوالی پرچم وزیده است
ما را به سمت مجلس آقا کشیده است
از صحن این حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه وا کنید محرم رسیده است
دست ازل دو چشم مرا وقف گریه کرد
اصلاً مرا برای همین آفریده است
آقا ببین برای عزای تو مادرم
پیراهن سیاه برایم خریده است
نورش نمی دهند و بهشتش نمی برند
چشمی که روضه های شما را ندیده است
هر چند صد پیاله تو را گریه کرده اند
اما هزار قطره ی اشک نچیده است
(علی اکبر لطیفیان)
طبقه بندی: شاعرانهها، امام حسین (ع)
اگر ای دوست تو را عقده ی عالم به گلوست
داستان تو و غم صحبت سنگ است و سبوست
آستان بوس حرم باش و بپرس از در دوست
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست
دل هر کس که حسینی ست ز خود بی خبر است
کشته ی عشق حسین از همه کس زنده تر است
بس که آن جلوه ی توحید مرا در نظر است
هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است
هر کجا می گذرم جلوه ی مستانه ی اوست
هر خدا جوی تمسک به ولایش دارد
هر گرفتار غمی سر به هوایش دارد
هر سری آرزوی بوسه پایش دارد
هر دلی میل سوی کرب و بلایش دارد
ما ندانیم چه سِرّی ست که در خانه ی اوست
طبقه بندی: شاعرانهها، امام حسین (ع)