مرا دختر خانوم مینامند، غروری دارم که برای تنها نبودن مانع نمیشود.
احساسی دارم که با منطق گدایان نمیسازد؛ قلبی دارم که هنوز تیزی خنجر نامردی را نخورده است و زیباییهایی دارم که حراج چشمهای بیگانه نخواهد شد.
خدای من؛
در میان این همه چشم، نگاه تو مرا بینیاز میسازد از هر نگاهی.
من دخترم؛ از نسل حوا؛
با ظرافت و زیباییها؛
اما زیباییهای من؛ رازهایی هستند محرمانه!
خالقم سفارش کرده، جز برای محارم فاششان نکنم ...
فرقی نمیکند، کجا یا کی!
در هیاهوی این شهر؛
هر کجا و هر وقت دچار واهمه شدی با «ایمانت» وضو بگیر زیر لب نیت کن:
«حج آب میکنم قربه الی الله»
طبقه بندی: حرفهای دخترانه
نوشته شده در تاریخ
دوشنبه 92 آذر 4 توسط وجیهه علیلو